درسال 1299 ه.ش درشهرستان بوکان متولد شده دیری نگذشت که پدرش رااز دست داد ه ومادرش نیز ازدواج می کند وسرپرستی آن رابرادر بزرگش به نام عبدلله به عهده می گیرد.
پس ازمدتی که حسن به سنّ نوجوانی رسید بابرادرش اختلاف پیدا کرده وازخانه خارج می شود وبه کارهای سخت تن می دهد ،اندکی بعد تصمیم به ترک وطن می گیرد. درخاطراتش که به صورت شعر تدوین نموده چنین می آورد که به سوی خاک کردستان عراق درحرکت بوده وقصد ان دیار نموده است.دربین راه ازشهرها وروستاهای بیشماری گذشته وشرع به ترانه خوانی درد ودل با این وآن نموده وهمراه با آن درروستا ها شروع به کارگری می نماید،وازهمان لحضات گوهر درونی خود رایافته وبه صدای دلنشین خود پی برده است وچون صدایی گیرا وحنجره ای پربار داشته همه اورا دوست داشتند.البته حسن درایام نوجوانی هم ترانه سرایی می کرده ولی مورد سرزنش برادرانش قرار می گرفته است.
منبع : http://mardankord.rozblog.com]]>